داستان یک تولد یک بازی معمایی و فکری است که سایرس استدیو آن را توسعه داده، عرضه کرده و در یک حرکت نمادین زیبا آن را به تمام فداکاران حوزه بهداشت و سلامت تقدیم کرده است. داستان یک تولد نشاندهنده و یادآور تلاشهای ارزشمند کادر درمان برای یاریرسانی به بیماران و معالجهی آنها (مخصوصاً مبتلایان به عارضههای ناشناخته و درمانناپذیر) است. بازی خلاصهای از زندگی یک بانوی داروساز را روایت میکند که در مسیر کشف داروی یک ویروس، اتفاقات ریز و درشتی برایش میافتد، غم میبیند، شکست میخورد، دست روی زانو میگذارد و در نهایت سرپا میشود.
چرا داستان یک تولد؟
روایت پر از فراز و فرود بانوی نقش اصلی قصه از جایی آغاز میشود که او درس میخواند و در یک دانشگاه رشتهی داروسازی قبول میشود. زمان به کندی میگذرد ولی متوقف نمیشود و در نهایت او فارغالتحصیل میشود؛ ازدواج میکند و بچهدار میشود. او در تمام دوران دانشجوییاش تا زمانی که دختر خردسالش استخوان میترکاند و قد میکشد در تلاش است تا دارویی را برای یک ویروس ناشناخته بسازد. شوربختانه زمانی که دخترش چهار ساله میشود به ناگاه دچار همین ویروس میشود و علارغم ایستادگی ستودنی او در برابر بیماری و حمایت خانوادهاش آسمانی میشود. پس از مرگ دخترک، مادرش موفق میشود داروی بیماری را بیابد و جان هزاران و بلکه میلیونها نفر را نجات دهد. نام بازی اشاره به تولد دوباره یا بهتر است گفته شود جان بخشیدن به تعداد زیادی از انسانها توسط یک داروساز پس از رهایی از بند ناامیدی و مرگ درونیاش دارد. بازگشتن دوباره و تلاشهای یک مادر داغدیده برای نجات جان انسانهای بازی شاید داستان پیچیده و عجیب و غریبی نداشته باشد؛ ولی همین بازینامه و نوع روایت بیتکلف و سادهاش به خوبی به دل بازیکنان مینشیند و آنان را کشانکشان تا پایان قصه به دنبال خودش میکشاند.
جورچینهای ویروسی
بازی جورچینهای ساده و مختص به خودش را دارد. بازیکن باید بکوشد با همرنگ کردن ویروسها و تزریق داروی رنگی مناسب، آنها را نابود کند. در ابتدای بازی، بازیکن تا جورچینها را حل نکند نمیتواند به مرحلهی بعد برود ولی با پیشروی در داستان، در قسمتهای بیماری دخترک، حتی بدون حل معماها بازی خود به خود جلو میرود و شاید همینطور نیز برنامهریزی شده باشد.
نما و نوا
داستان یک تولد طراحی بسیار ساده و صمیمانهای دارد. با اینکه چهرهها در بازی مشخص نیستند ولی حس زندگی از آنها گرفته میشود. بازی توجه کمنظیری به جزئیات دارد؛ ساعت متحرک روی دیوار اتاق، در مراحلی از بازی به کندی و در جاهایی به سرعت میگذرد. پس از فوت دخترک قصه، صفحهی بازی خاکستری میشود و پس از کشف داروی ضدبیماری نه تنها به حالت اولش برمیگردد بلکه پررنگتر و شفافتر هم میشوند.
بازیساز برای تکمیل سادگی دلنشین بازی یک موسیقی ملایم و یکنواخت را روی اثر قرار داده است. نوای انتخابی را مدت مدیدی میتوان گوش کرد و با آن ارتباط برقرار کرد، در آن غرق شد و به کمک آن گذر ایام و تلخی و شیرینیهای بازی را عمیقتر درک کرد. از نقش پررنگ و تأثیرگذار جلوههای صوتی مثل تیکتاک ساعت، گریه، خنده و... نیز در جذابیت بازی نباید غافل شد.
بازی داستان یک تولد مناسب هر سن و سالی است و عاری از هرگونه مورد آسیبزا مانند صحنههای خشونتآمیز، ترسناک و ... است. این بازی میتواند به خوبی احساساتی مانند شادی و غم و مفاهیم ارزشمندی مانند تلاش و پشتکار و جریان داشتن زندگی حتی در سختترین و بدترین شرایط را به کودک بیاموزد.